به دختری که با استفراغ اومده بود گفتم:
اسهال هم دارین؟ گفت: حالتشو دارم اما نمیاد!!
یه خانم حدودا ۵۰ ساله دختر حدودا ۱۸ سالشو آورده بود.
به دختره گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: دلهره دارم.
مادرش زد زیر خنده و بعد گفت: مامان! دل پیچه ، نه دلهره!
پرسیدم: چیز ناجوری نخوردین؟ مادرش گفت: چرا «چیسپ» خورده
و این بار نوبت دختر بود که بزنه زیر خنده و بگه: مامان چیپس نه چیسپ
خانمه اومد و گفت: برام یه آزمایش بنویس. گفتم: چه آزمایشی؟
گفت: نمیدونم. چندوقت بود که هر دو دستم درد میکرد.
چند هفته پیش از این دستم آزمایش خون گرفتم بعد دردش افتاد
حالا میخوام بگم از این دستم هم خون بگیرن ببینم دردش می افته؟
مریضهای درمانگاه تمام شدن و از مطب میام بیرون یه هوائی بخورم.
مسئول پذیرش که اهل همونجاست داره با یکی از اهالی روستا صحبت میکنه
و ازش میپرسه: داروهائی که دکتر دومی براتون نوشت با دکتر اولی فرق داشت؟
روستائی محترم میگه: خوب معلومه٬ مگه کود حیوونهای مختلف با هم فرق نمیکنه؟
خوب داروهای دکترها هم با هم فرق میکنه
روز شنبه این هفته یه زن و شوهر بچه شونو آورده بودند.
گفتم: چند روزه که مریضه؟ پدره گفت: دو روزه
مادرش گفت: نه سه روزه پدره با عصبانیت به مادرش گفت:
آخه جمعه که تعطیله
به خانمه گفتم: کجای سرتون درد میکنه؟
دستشو گذاشت روی سرش و گفت: همین جا درست توی لگن سرم
نظرات شما عزیزان:
|